امام خمینی
سخنان دخترشهید عماد مغنیه درمحضرامام خامنه ای
سرورم و ولیّم، حضرت رهبر امت! روحم به فدایت.
برادران و خواهرانم! سلامی از دل مقاومت و مقاومین، از لبنان عزیز؛ لبنان سرزمین مقاومت و جهاد، لبنان کشور اسلام و صحنهی دفاع از فلسطین، کشور شهید سیدعباس موسوی و شهید شیخ راغب حرب و سردار شهید عماد مغنیه، کشور رهبر مقاومت و مرد ایمان و صلابت جناب سید حسن نصرالله.
امروز من و صدها تن از فرزندان عماد مغنیه -جوانان انقلابی که افتخار دیدار با آنها را داشتم- در حالی که طاغوتها یکی پس از دیگری ساقط میشوند و آفتاب اسلام از نو طلوع میکند، به ایران آمدهایم تا از نور انقلاب اسلامی و از رهبر حکیم و عظیم خود الهام بگیریم که چگونه راه شهیدانمان را ادامه دهیم و خون پاکشان را مصون بداریم و چگونه با توطئهها و مکر دشمنان اسلام مقابله کنیم. دشمنانی که مرحلهی آخر شکست نهاییشان را تجربه میکنند. به کشوری آمدیم که از عطر روح انقلاب آن، مقاومت تأسیس شد. آمدیم تا عهد ببندیم که ما جوانان مسلمان از اسلام دفاع خواهیم کرد و مقاومت را ادامه خواهیم داد و کشورهای اسلامیمان را از پلیدی مستکبران پاک میکنیم.
راهپیمایی امروز خیلی بهم چسبید.
دیدن این همه هم فکرِ همراهِ یکجا احساس اطمینان بهم می بخشید.
با من مصاحبه هم کردند.
گفتند : هدفت از شرکت در راهپیمایی چیست؟
گفتم : جلب اعتماد خدا !
گفتند : یعنی چی ؟
گفتم : خدایا ببین که ما پشت سید علی را خالی نکرده ایم.
خدایا تولی و تبری را آموخته ایم. و 35 سال است که داریم امتحان پس می دهیم.
پس به ما اعتماد کن و ولی ات را بفرست.
همه شواهد از لحظه حرکت امام از مدینه، تا آخرین کلماتی که در گودال قتلگاه بر زبان مبارکشون جاری بود، حاکی از این هست که امام علیه السلام دقیقاً میدونستن دارن میرن تا قربانی بشن... تا جایی که فرمودند:
" برای من قربانگاهی انتخاب شده که به زودی به آن میرسم. گویا می بینم که اعضای بدنم را گرگان بیابان، در بین نواویس و کربلا تکه تکه کرده و شکمهای گرسنه خویش را از آن پر میکنند ... این خواسته ی خداست، و خشنودی خدا، خشنودی ما اهل بیت است ... " ( لهوف – ص 23)
در دنیا عظیمترین انرژی، انرژی حیاته ... و در لحظه ای که این انرژی آزاد میشه، تاثیرات شگرفی بر معادلات حاکم بر جهان میذاره ... فلسفه قربانی هم همین هست. وقتی چیزی برای هدفی قربانی میشه، یعنی انرژی عظیم حیات یک موجود زنده، برای پیشبرد اون هدف آزاد میشه، و معادلات عالم رو به سمت تحقق اون هدف تغییر میده. این فقط مختص اهداف الهی نیست، بلکه جادوگران و کاهنان هم از قدیم از این انرژی آگاه بودن و برای همین هم رسم قربانی جزء لاینفک مناسک شیطانی هست ... آلیستر کراولی درباره قربانی انسان در کتاب 1929 خودش میگه:
«ساحران باستان باور داشتند که هر موجود زندهای انباری از انرژی است که کمیت آن بسته به اندازه و سلامتی آن موجود، و کیفیت آن بسته به شخصیت ذهنی و روحی اوست. هنگام مرگ این موجود، این انرژی ناگهان آزاد میشود. برای انجام هرچه بهتر مناسک، شخص میبایست قربانی ای انتخاب کند که دارای عظیمترین و خالصترین نیرو است. فرزند ذکور با معصومیت کامل و هوش بالا، بهترین و مناسب ترین قربانی است.»
حالا فکرش رو بکن که اگر کسی خودش با میل خودش به استقبال این مرگ بره، و با خواست خودش انرژی حیاتش رو به پای یک هدف بریزه، چه انقلابی در عالم ایجاد خواهد شد ... رمز اثر بخشی شهادت همینه و امام حسین در یک صبح تا عصر، تمااااام دوست داشتنیهاشون رو یکی یکی در راه خدا قربانی کردن ... انسانهایی یکی از یکی قیمتی تر ... هر کدوم از اون انسانهایی که در اون روز برای این هدف جنگیدند و به شهادت رسیدند، در نوع خودشون جزو عالیترین انسانهای روی زمین بودند و برای انکه در مقتل عشق قربانی بهتری باشند ، سالهای سال وجودشون صیقل داده شده بود ...
برگرفته از وبلاگ
www. womanart.blogfa.com
بهمن ماه یادآور جدایی ام از کسی است که هم پدرم بود و هم آموزگارم و هم مونسم
در فیلم سخنرانی که از شب قبل از شهادت پدرم دارم این قصه را نقل می کند که
حاجب قصیده ای درباره ی امام علی علیه السلام می سراید که در آن آورده بود
حاجب، اگر معامله ی حشر با علی است من ضامنم، تو هر چه بخواهی گناه کن
شب، حضرت علی(ع(را در خواب دید و قصیده اش را برای حضرت خواند تا به اینجا که رسید، از امام احساس ناراحتی کرد. حضرت به او فرمود: شعر را عوض کن و چنین بگوی.
حاجب، اگر معامله ی حشر با علی است شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
بعد از جریانات اخیر سیاسی و برقراری ارتباط با آمریکا، شدید بیتاب دیدن روی رهبرم.
خدا کند که آنچه در مورد روحانی پیش بینی کرده بودم درست نباشد.
خدا کند رابطه ای میان اشعری و روحانی وجود نداشته باشد که در این صورت ولایت به سکوت و صلح تن خواهد داد.
شاید روحانی همان است که می گویند پیش از ظهور بر ایران حکومت خواهد کرد. کسی که در زمان او گرگ و میش در کنار هم خواهند زیست.
همزمانی وقایع خونین مصر با انتقال قدرت آرام ایران حکایت کاریکاتورهای بدون شرح است!!
پرتگاهی که در صورت نبود امام در جامعه 4 سال پیش به آن نزدیک می شدیم اکنون در مصر به تصویر کشیده شده است.
هر اعتراضی گیرم به حق باید از راه قانونی پیگیری شود و به قول پروفسور رفیع پور هر استبدادی بهتر از بی نظمی است.
مردم مصر اگر به جای ملت، امت بودند به اینجا نرسیده بودند.
! امت امام دارد و ملت دولت
.
.
!ده سال هر کاری کردیم، یک رسانهی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد
همه میگفتند آیتالله خمینی.
سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت :آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمهی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم. کلمهی "رهبر" به نفع ما و کلمهی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان میگوییم "آیتالله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد !
!!!از طرفی ایشان آن طور میشود امام ِامت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند
. با این صراحت این را به من گفت
خاطره ای از آیت الله جوادی آملی
استادم می گوید شیعه غالی است.
اختتامیه همایش دکترین مهدویت 92.4.3
به حدی تحت تاثیر قرار گرفته بودم که کنار دستی هایم صدای هق هق گریه ام را می شنیدند. زنی لبنانی با زبان فصیح عربی زاری نامه اش را به درگاه خدا می خواند و از او طلب فرج می کرد . پسرش تازه در مرز سوریه شهید شده بود.
خداوندا تو را شکر رهبری که از او با لفظ سیدنا و قائدنا نام می برد و هنگام یاد کردن از او لحن و چهره اش تغییر می کند؛ در کشوری زندگی می کند که موطن من است.
لحظات آخر بازی در خوابگاه بودم . همه تاکید می کنم همه آروزمند یک نتیجه واحد بودند. پیروزی ایران ! اشور و شوق آنها بر روی من هم تاثیر گذاشته بود . حتما اگر در تنهایی بازی رو می دیدم تا این حد فریاد نمی کشیدم. این تاثیر رفتار جمعی است که واگیر داره و به سرعت منتشر می شه ! (به نقل از روانشناسان رفتار جمعی ) . بعد از بازی ازدحام به حدی بود که پیاده روی مسیر فردوسی تا زرتشت 3 ساعت طول کشید. همه شاد بودند. اندک یادی از اختلافات می شد که آن هم به خاطر لیدرهای مغرض بود.
چرا این دو جشن ملی اخیر باهم متفاوت است؟
مگه هر دو حماسه نبود؟ مگه هر دو در رسانه ها جشن نامیده نشده بود؟
در بازی فوتبال صحبت از ملت است. مفهومی که در صد سال اخیر وارد واژگان ما ایرانی ها شد! .قبل از آن حکومت های قبیله ای (زندیه، افشاریه، قاجاریه)و قبل تر از آن امپراطوری ها (مثل حکومت عثمانی، صفوی و ..) در ایران بوده اند در جهان هم شکلگیری ملت-دولتها را با ظهور ناسیونالیسم در ارتباط است و پیشینه آن به حدود سالهای 1800بعد از انقلاب فرانسه و ظهور سکولاریسم برمی گردد.
پیش از آن غربی ها مثل دیگر تمدن ها تا آن روز خود را با هویت دینی تصور می کردند و مسیحیت تا آن زمان توانسته بود به عنوان یک دین به صورت همه جانبه به آنها وحدت ببخشد و آن را به عنوان وجود جمعی متمایزی در برابر سایر گروه بندی های انسانی به ویژه جهان اسلام سریانگه دارد
ناسیونالیسم و عشق به محل تولد در محدوده جغرافیایی خاص ؛ جایگزین تعلق به دین مسیحیت برای حفظ وحدت شد.
این مفهوم توسط روشنفکران بعد از 100 سال وارد ایران شد
در کل خلاصه کنم که :
اختلافات بر سر انتخاب رئیس جمهور ریشه در میزان تعلق به امت اسلام یا ملت ایران دارد !
و آنچه در شنبه شب گذشت احساسات کسانی را جریحه دار می کرد که مفهوم امت در ذهنشان پر رنگ است. وگرنه بی احترامی به یک رئیس دولت اینقدر ناراحتی ندارد !!